Thursday, November 21, 2019

در حاشیه این خیزش سرفراز بی سر


امروز وقت نسخه پیچیدن و رهنمود عملی دادن از خارج گود برای جوانان شورشگر و دست از جان شسته نیست.
نیازی به تکرار اخبار و تفسیر وقایع صرفا به قصد تفسیر، یا به هدف پیشدستی و رقابت با هم نیست.
توهم و اغراق در مورد اینکه انگار حرکتی آگاهانه علیه نظام سرمایه داری و برای سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز شده، هیچ دردی را دوا نمی کند.
می شود از دیدن صحنه های الهام بخش و تکان دهنده به شور وهیجان آمد، که آمده ایم. 
می شود در برابر این همه جنایت و قساوت و دروغ بافی حاکمان اسلامی از خشم به حد جنون رسید، که رسیده ایم. 
می توان از صبح تا شب در شبکه های اجتماعی پرسه زد و کامنت گذاشت و دنبال راهی برای آسوده کردن وجدان گشت و دوباره با همان پرسش همیشگی روبرو شد:
شکاف میان آگاهی و خودانگیختگی، جای خالی سیاست و نقشه و استراتژی انقلابی در روزهای انفجار خشم و نفرت و حق طلبی، معضل جدا افتادن نیروهای کمونیست و چپ انقلابی از نیروی جوان شورشگر پشت مرزهای نسلی، زبانی، لحنی و سلیقه ای، و حتی جغرافیایی، چگونه و چه زمان رفع خواهد شد؟ هر کس که خود را کمونیست انقلابی می داند، متشکل یا غیر متشکل، باید به این پرسش پاسخ دهد که شکاف میان آگاهی انقلابی و عمل خودانگیخته توده ها را چگونه می توان پر کرد؟ به اضطرار چه قدم هایی باید برداشت تا فداکاری و قهرمانی صدها جانباخته و هزاران زخم خورده و اسیر به هدر نرود؟
انگیزه کارگران و زحمتکشان و بیکاران و بی آیندگانی از زن و مرد، که خودانگیخته خیابان ها را با دست خالی و بی هراس از گلوله و زندان تسخیر می کنند تغییر وضع موجود است؛ رسیدن به یک زندگی بهتر است. برای اینکه این انگیزه به حرکتی پایدار و منسجم و بنیان کن تبدیل شود باید پرچم و شعار و آلترناتیو سیاسی و قطب انقلابی روشن و قابل دسترسی در میدان باشد. و گرنه همیشه نیروهایی برخوردار از مهارت های تبلیغی و امکانات رسانه ای و حمایت بین المللی وجود دارند که بازگشت به گذشته را به عنوان آینده ای ممکن و مطلوب جا بزنند. نظم مستقر را رنگ و لعابی نو بزنند و به جامعه بفروشند. 
ساختن قطب انقلابی در گرو متحد شدن و مبارزه و همکاری نیروها و عناصر گوناگون به گرد شعارها و تغییر و تحولات مشخص است. تغییر و تحولاتی که انجامش به معنی دگرگونی واقعی وضع موجود از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و زیست محیطی باشد. محو ستمگری و نابرابری طبقاتی و جنسیتی و ملی و مذهبی را معنا دهد. با بنیان نهادن نظام سوسیالیستی و حرکت در جهت انقلاب جهانی کمونیستی معنا شود. 
وقتی که از ضرورت اتحاد نیروها می گوییم یعنی کسانی که به درجه ای هم دیدگاه های متفاوت دارند و هم گرایشات سیاسی متفاوت. اما جهت گیری های سیاسی و منافع طبقاتی مشترکی هم دارند که بر اختلاف نظرها می چربد و با اتکا به آن می توان قطبی متحد را پی ریزی کرد و سازمان داد.
ساختن قطب انقلابی در گرو تغییر یک معادله دیگر هم هست. شورشگران در پی هر هجوم خونین نیروی مسلح سرکوبگر از خود می پرسند که چگونه می توان بر این دستگاه سازمان یافته و مجهز نظامی ـ امنیتی ـ رسانه ای پیروز شد و از دور باطل مبارزه ـ شکست در این جنگ نابرابر بیرون آمد. 
توده های مردم حتی اگر چندین قیام خودانگیخته را هم تجربه کنند، خود به خود مسلح نخواهند شد و خود به خود دانش و توان و تشکل لازم برای ضربه زدن و در هم شکستن ماشین دولتی را بدست نخواهند آورد. جنگ انقلابی پیروزمند، استراتژی می خواهد. نقشه و تاکتیک های دائما متغیر می خواهد. ابتکار عمل و فرصت سنجی می خواهد. و همه این ها به یک مغز و مرکز برای تحلیل و تصمیم گیری و رهبری نیاز دارد. ابتکارات میدانی توده های شورشگر فقط در صورتی می تواند واقعا شکوفا و فراگیر شود و به جایی برسد که جذب استراتژی و تاکتیک های جنگ انقلابی شده و جای خود را در نقشه هایش پیدا کند. شکل دادن به چنین مغز و مرکزی، وظیفه کمونیست ها و انقلابیونی است که ضرورت سازماندهی قهر انقلابی برای کسب پیروزی را درک کرده اند.

در این بحث، دنبال حزب پیشاهنگ پرولتاریا و نقش و جایگاه آن در سازماندهی و رهبری انقلاب اجتماعی می گردید؟ 
ایجاد پیشاهنگ کمونیستی در جامعه، وظیفه ای مجزا و مجرد از بحث و مبارزه و همکاری و هم اندیشی برای پاسخ به تضادها و پرسش هایی که برشمردیم نیست. تئوری انقلابی کمونیستی [کمونیسم نوین] که پایه و اساس خط ایدئولوژیک و سیاسی چنین حزبی را تشکیل خواهد داد، در جریان پاسخگویی به این تضادها و نیازها است که نقش تعیین کننده خود را بازی می کند و به عمل تبدیل می شود. در دسترس جامعه قرار می گیرد، محک می خورد، عمیق تر و دقیق تر می شود و جای پای خود را محکم می کند.

سی آبان 1398
جنبشـــ
بـــرای
انقلابـــ





No comments:

Post a Comment

به یاد رفیقی که چهل سال است گمنام مانده است

  در روزهای بهمن، هجوم خاطره ها بر نسل ما آغاز می شود. باید هم چنین باشد. چرا که آن خاطرات، با آتش شور و فلز شعور  در ذهن ما حک شد و از جوهر...