Saturday, December 8, 2018

هفت تپه: حالا چه باید کرد؟


نزدیک به یک ماه در خیابان بودن، زیر تیغ امنیتی ها و توطئه های وزارت کار و مقامات استان بودن، زیر فشار فقر و فلاکت بودن، چیز کمی نیست. این پیگیری و مبارزه جویی، بر پایۀ اتحاد آگاهانه ای شکل گرفت که میان توده کارگران، خشت به خشت ساخته شد. مبارزه هفت تپه، اعتراض را از حصارهای شرکت و محدوده خانوارهای کارگری بیرون کشید و به میان مردم برد و اعتماد به نفس بیشتری به کارگران بخشید. عدم اعتماد به حکومت و رسانه های دروغگویش را فریاد زد. این مبارزهروی ارتباط نزدیک و شفاف نمایندگان و فعالان صف اول مبارزه با تودۀ کارگران استوار شد که هیچ بحث و خبری را از هیچکس پنهان نمی کردند و دائما روحیه تعرضی جمع را بالا نگه می داشتند. هفت تپه از نان گفت و کار و آزادی.
حالا بعد از گذشت یک ماه، جمهوری اسلامی که اول به محاسبه اوضاع و توطئه چینی مشغول بود به سرکوب مستقیم روی آورده است. مدیریت فاسد امتحان پس داده، «ضد حمله» زده و این بار در قیافه امثال کاظمی سر و کله اش دوباره پیدا شده است. اسماعیل بخشی را گرفته اند و آش و لاش کرده اند و بعد از او علی نجاتی را هم به زندان انداخته اند تا بقیه حساب کار خودشان را بکنند. تا بفهمند که در حکومت خدا، هر که با سرمایه درافتد روزگارش سیاه می شود. سپیده قلیانی را گرفته اند تا به شکل نمادین به زنان و جوانان بفهمانند اگر پا را از گلیم تان درازتر کنید و به فکر همبستگی و اتحاد با صداهای اعتراضی بیفتید، جایتان گوشه زندان است.و غافل نشویم، افراد متزلزل را با تهدید و تطمیع بکار گرفته اند تا همراه با چند مزدور در صفوف کارگران بذر نومیدی و تسلیم بپاشند و وعده های سر خرمن دولت را تبلیغ و تکرار کنند.
در مقابل، صدای اعتراض به این سرکوب و توطئه گری هنوز آنچنان که باید و شاید پر دامنه نیست. اهمیت اتحاد و همبستگی بین بخش های مختلف مردم، هنوز به عنوان یک ضرورت حیاتی (حتی در بین اکثر کسانی که دستی در آتش مبارزات حق طلبانه دارند) درک نشده است. فردا دیر است؛ همین امروز است که باید با شعار آزادی دستگیرشدگانو دیگر شعارهای مهم، صحیح و متحد کننده دیوارها را پر کنیم و در افکار عمومی موج مخالفت و اعتراض به راه اندازیم. همین امروز است که به سازماندهی تیم هایی ازدانشجویان و کارگران آگاه  نیاز داریم تا در محله و میدان و محل کار، در فرهنگسرا و مترو، در گلگشت و گرد هم آیی،باسخنرانی های کوتاه تهییجی از ضرورت دفاع گسترده از مبارزات حق طلبانهجاریبگویند و خواسته های مشخصی که گفتیم را پیش بگذارند.
در پیوند با این مبارزه مشخص، می توان و می باید به مبارزه هفت تپه عمیق تر نگاه کرد و درس ها و دستاوردهایش را فهمید. یک دستاورد بزرگ مبارزه هفت تپه، سازماندهی گسترده و درگیر کردن بخش بزرگی از کارگران در فرایند بحث و تصمیم گیری و اجرای سیاست جمعی از طریق برگزاری مجمع عمومی است. فعالیت سندیکای هفت تپه طی سال های اخیر به یک اعلام حضور رسانه ای و امضاء در زیر اعلامیه های مشترک محدود شده بود و فعالین و رهبران نسل گذشته سندیکا تحت فشار و سرکوب، از محیط کار دور نگهداشته شده بودند. نیاز عاجلی به متشکل شدن برای احقاق حقوق وجود داشت. و این نیاز به موقع پاسخ داده شد. سازماندهی بر اساس وحدت بخش های مختلف کارگران مجتمع راهگشای مبارزه ای ادامه دار شد. خون در رگ ارتباطات کارگری به جریان افتاد. رزمندگی و پیگیری را نمایندگان واقعی کارگران در اعتصاب و اعتراض انتشار دادند و زنده نگه داشتند. رژیم آگاهانه این فعالان را آماج حملات خود قرار داده چون می داند رهبران و مبارزان صف اول نقشی حیاتی در سرنوشت هر تشکیلات توده ای بازی می کنند. نباید اجازه دهیم رژیم به راحتی مبارزان ارزشمند و کیفیت های سخت بدست آمده را که تعدادشان همیشه اندک است، از جنبش برباید و بر سمت و سوی این دور از مبارزه تاثیر جدی بگذارد. این حملات را باید با پیگیری و شجاعت پاسخ گفت و جمهوری اسلامی را در این عرصه وادار به عقب نشینی و آزادی اسیران کرد. که اگر چنین شود، نه فقط بر مبارزه جاری بلکه بر گام های مبارزاتی آینده در سراسر کشور تاثیر خواهد گذاشت و سرمشق خواهد شد.
برای اینکه بتوانیم از مبارزان هفت تپه واقعا پشتیبانی کنیم و رشته های پیوند خود با این مبارزه را ببافیم، باید خصلت هفت تپه و مبارزاتی نظیر این را درست تشخیص دهیم. محدودیت ها و ظرفیت هایش را درست بفهمیم؛ نه به آن کم بها دهیم و اهمیتش را نادیده بگیریم، نه در موردش اغراق کنیم و از آن انتظار عجیب و غریب داشته باشیم. مبارزه هفت تپه بدون شکمتاثر از آن مبارزه و رادیکالیسمی است که از بطن خیزش 96 در بیش از 90 شهر کوچک و بزرگ سر بلند کرده و انتشار یافته است. رادیکالیسمی که زیر سوال بردن دو قطبی اصلاح طلب ـ اصولگرا را بازتاب می دهد و فکر سیاسی و نقش حاکمان در بدبختی های جامعه و مردم را در اذهان جا می اندازد؛ و این یک نقطه قوت مهم هفت تپه است. در عین حال، رادیکالیسم هفت تپه محدوده معینی دارد. حد و حدودش را خصلت و اهداف مبارزه حق طلبانۀ توده ای تعیین می کند. این مبارزه ریشه در وضعیت اقتصادی نابسامان عمومی جامعه و ادامه و تشدید فقر و فلاکت دارد. استثمار و غارتگری و فساد نظام و مدیران تحت حمایت حکومت، کارد را به استخوان رسانده است. وقتی که برای ماه ها دستمزد کارگران پرداخت نمی شود، طبیعی است که در درجه اول، صف کارگران و خانواده های شان علیرغم هر فکر و عقیده و گرایشی (بعضی قاطع تر و آگاه تر و بعضی محافظه کارتر و ناآگاه تر) حول خواست «نان شب» (پرداخت فوری و بدون قید و شرط دستمزدهای معوقه) گرد می آیند و زبان به اعتراض می گشایند. این مبارزه با مطالبه خواهی و چانه زنی مشخص می شود و طبعا محدودیت های خود را دارد.

پس بایدنقاط قوت و ضعف مبارزات جاری را دید و راه های تبدیل ضعف به قدرتش را پیدا کرد. باید به این پرسش جواب داد که نیاز اساسی این توده های معترض و جان به لب رسیده چیست و چگونه می توان حرکت امروز را به پله ای برای رسیدن به سطوح بالاتر مبارزه تبدیل کرد؟ نیازهای اساسی طبقه کارگر به پیشبرد مبارزه به گرد موضوعات و خواسته های مشخص امروز محدود نمی شود و جدا از جنبش عمومی توده های مردم هم تحقق نخواهد یافت. هدف، رها شدن از این نظام ضد مردمی است؛ و این با سطح و کیفیت و اهداف مبارزات حق طلبانه کنونی فاصله دارد. این فاصله را نمی توان با تداوم و بر هم انباشتن همین سطح از مبارزات پر کرد. رسیدن به هدف های بزرگ و رهائیبخش، رهبری آگاه انقلابی می خواهد. سیاست و استراتژی و نقشه و راهکار و تشکیلات انقلابی می خواهد. 
جنبشـــــ
بــــــرای
انقـلابـــــ

No comments:

Post a Comment

به یاد رفیقی که چهل سال است گمنام مانده است

  در روزهای بهمن، هجوم خاطره ها بر نسل ما آغاز می شود. باید هم چنین باشد. چرا که آن خاطرات، با آتش شور و فلز شعور  در ذهن ما حک شد و از جوهر...